هوش مصنوعی:
در این متن، یک فرد غیرمسلمان (گبر) در کشتی نشسته است که با موجهای شدید مواجه میشود. او از ترس به آتش (شاید به عنوان نمادی از خدا یا نیروی ماورایی) فریاد میزند تا نجاتش دهد. ملاح به او میگوید که در چنین شرایطی آتش کمکی نمیکند و تنها راه، تسلیم شدن در برابر تقدیر است. وقتی تقدیر دریا به جوش آید، حتی شیری مانند مورچه خاموش میماند.
رده سنی:
14+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و تمثیلی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از واژگان کهن و ساختار شعری ممکن است برای گروههای سنی پایین نامفهوم باشد.
الحكایة و التمثیل
کرد در کشتی یکی گبری نشست
موج برخاست و شد آن کشتی ز دست
سخت میترسید گبر هیچ کس
گفت ای آتش مرا فریاد رس
گفت ملاحش خموش ای ژاژ خای
آتش اینجا کی شناسد سر ز پای
موج چون هم مردکش هم سرکش است
در چنین موجی چه جای آتش است
گر کند اینجایگه آتش قرار
تا زند یک دم برآید زو دمار
گبر گفت ای مرد پس تدبیر چیست
گفت تسلیم است تا تقدیر چیست
چون برآید بحر تقدیرش بجوش
شیر گردد همچو مور آنجا خموش
موج برخاست و شد آن کشتی ز دست
سخت میترسید گبر هیچ کس
گفت ای آتش مرا فریاد رس
گفت ملاحش خموش ای ژاژ خای
آتش اینجا کی شناسد سر ز پای
موج چون هم مردکش هم سرکش است
در چنین موجی چه جای آتش است
گر کند اینجایگه آتش قرار
تا زند یک دم برآید زو دمار
گبر گفت ای مرد پس تدبیر چیست
گفت تسلیم است تا تقدیر چیست
چون برآید بحر تقدیرش بجوش
شیر گردد همچو مور آنجا خموش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:المقالة الثانیه
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.