هوش مصنوعی:
در این شعر، زنی بر سر خاک جوانی میگرید و از غم از دست دادن او سخن میگوید. مجنونی به او یادآوری میکند که آن جوان اکنون در خاک نیست، بلکه به نور و پاکی روح تبدیل شده است. شعر به مقام والای روح و بیاهمیتی تن در نزد خداوند اشاره دارد و از یوسف به عنوان نماد زیبایی و پاکی روح یاد میکند.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، موضوع مرگ و سوگ نیاز به بلوغ فکری دارد تا بتوان آن را به درستی درک کرد.
الحكایة و التمثیل
بر سر خاکی زنی خوش میگریست
گفت مجنونیش کاین گریه زچیست
گفت چشمم تر دلم غمناک ماند
زین جوان من که زیر خاک ماند
گفت تو در خاکی او در خاک نیست
کو کنون جز نور جان پاک نیست
تا که در تن بود جایش خاک بود
چون بمرد از خاک رست و پاک بود
گرچه تن را نیست قدری پیش دوست
یوسف جان در حریم خاص اوست
چون بغایت بود رتبت روح را
کردتنبیه از پی او نوح را
گفت مجنونیش کاین گریه زچیست
گفت چشمم تر دلم غمناک ماند
زین جوان من که زیر خاک ماند
گفت تو در خاکی او در خاک نیست
کو کنون جز نور جان پاک نیست
تا که در تن بود جایش خاک بود
چون بمرد از خاک رست و پاک بود
گرچه تن را نیست قدری پیش دوست
یوسف جان در حریم خاص اوست
چون بغایت بود رتبت روح را
کردتنبیه از پی او نوح را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.