هوش مصنوعی:
این متن روایتگر لحظات پایانی زندگی اسکندر است که پس از فتح جهان، در آستانه مرگ به ناپایداری ثروت و قدرت دنیوی پی میبرد. او دستور میدهد تابوتی برایش بسازند و دستانش را بیرون از تابوت بگذارند تا همه ببینند که با دست خالی از دنیا میرود. اسکندر تأکید میکند که مال و ملک دنیا ارزشی ندارد و در پایان، همه چیز مانند او به هیچ تبدیل میشود.
رده سنی:
15+
محتوا دارای مفاهیم فلسفی و اخلاقی درباره ناپایداری دنیاست که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از زبان کهن و تمثیلهای تاریخی ممکن است برای کودکان کمسنوسال قابل درک نباشد.
الحكایة و التمثیل
چون سکندر را مسخر شد جهان
وقت مرگ او درآمد ناگهان
گفت تابوتی کنید از بهر من
دخمهٔ سازید پیش شهر من
کف گشاده دست من بیرون کنید
نوحه بر من هر زمان افزون کنید
تا زمال و لشکر و ملک و شهی
خلق میبینند دست من تهی
گر جهان در دست من بودآن زمان
در تهی دستی برفتم از جهان
ملک و مال این جهان جز پیچ نیست
گر همه یابی چو من جز هیچ نیست
وقت مرگ او درآمد ناگهان
گفت تابوتی کنید از بهر من
دخمهٔ سازید پیش شهر من
کف گشاده دست من بیرون کنید
نوحه بر من هر زمان افزون کنید
تا زمال و لشکر و ملک و شهی
خلق میبینند دست من تهی
گر جهان در دست من بودآن زمان
در تهی دستی برفتم از جهان
ملک و مال این جهان جز پیچ نیست
گر همه یابی چو من جز هیچ نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.