هوش مصنوعی:
در این متن، شخصی به نام بوسعید مهنه نزد لقمان میرود و در دستان خود یک سنگ و یک سوخته (احتمالاً مرهم) دارد. لقمان از او میپرسد که این دو چیز برای چیست و بوسعید پاسخ میدهد که سنگ برای تنبیه و سوخته برای درمان است. او توضیح میدهد که گاهی درد و جراحت ناشی از ضرب سنگ لازم است تا راحتی و بهبودی حاصل شود. این متن به رابطه بین درد و درمان، سختی و آسایش میپردازد.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، موضوعاتی مانند درد، درمان، و تنبیه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت میشود.
الحكایة و التمثیل
بوسعید مهنه در آغاز کار
پیش لقمان رفت روزی بی قرار
سنگ در یک دست میافراشت او
سوخته در دست دیگر داشت او
شیخ گفتش چیست سنگ و سوخته
گفت تا گردانمت آموخته
میزنم این سنگ بر سر محکمت
سوخته برمینهم چون مرهمت
زانکه این دردی که این ساعت تراست
این چنین درمانش خواهد گشت راست
گه ز ضرب او جراحت میرسد
گه ز مرهم نیز راحت میرسد
گر ز ضرب او جراحت نبودت
تا ابد اومید راحت نبودت
راحت خود را شدی پیوسته دوست
بی جراحت نیز فقرت آرزوست
پیش لقمان رفت روزی بی قرار
سنگ در یک دست میافراشت او
سوخته در دست دیگر داشت او
شیخ گفتش چیست سنگ و سوخته
گفت تا گردانمت آموخته
میزنم این سنگ بر سر محکمت
سوخته برمینهم چون مرهمت
زانکه این دردی که این ساعت تراست
این چنین درمانش خواهد گشت راست
گه ز ضرب او جراحت میرسد
گه ز مرهم نیز راحت میرسد
گر ز ضرب او جراحت نبودت
تا ابد اومید راحت نبودت
راحت خود را شدی پیوسته دوست
بی جراحت نیز فقرت آرزوست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.