الحكایة و التمثیل

بوعلی طوسی ز عشق آشفته بود
همچو آب زر سخن میگفته بود

عاقبت چون روز بس بیگاه شد
گفت دردا کاین سخن کوتاه شد

زانکه روزی را که شب در پی بود
لایق این حرف هرگز کی بود

صبر باید کرد تا روزی تمام
در رسد کانرا نباشد شب مدام
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.