هوش مصنوعی: پادشاهی در حال عبور از مکانی بود که خاکی بی‌جان سخن گفت و از خداوند شکایت کرد که اگر قرار بود کاری انجام دهد، تاکنون آن را انجام داده بود و اگر قرار بود سفر کند، اکنون زمان آن بود. خاک گفت که وظیفه خود را انجام داده و اکنون کار را به خدا واگذار کرده است. پادشاه از سخنان خاک خوشحال شد و دستور داد تا بدره‌ای را در غربال بریزند، زیرا کسی که صبحگاهان به کار می‌پرد، بیش از آنچه می‌جوید می‌یابد.
رده سنی: 12+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد. همچنین، استفاده از زبان کهن و تمثیل‌های پیچیده ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

الحكایة و التمثیل

پادشاهی در رهی میشد پکاه
خاک بیزی میگذشت آنجایگاه

پس زفان بگشاده بود آن خاک بیز
کای خدا بر فرق کردم خاک ریز

گر مرا بایست رفتن سوی کار
تاکنون در کار بودم بی قرار

ور پگه بایست کردن عزم راه
کار را برخاستم اینک پگاه

آنچه بر من بود آوردم بجای
کار اکنون با تو افتاد ای خدای

شاه خوش شد از حدیث خاک بیز
گفت گیر این بدره در غربال ریز

چون پگاهی کار را بشتافتی
آنچه جستی بیشتر زان یافتی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.