هوش مصنوعی: عیسی در حالی که روی نیم خشت خوابیده بود، با دیدن ابلیس متوجه می‌شود که دنیا متعلق به اوست. ابلیس ادعا می‌کند که حتی آن نیم خشت نیز مال اوست. عیسی با پرتاب کردن خشت، از وابستگی به دنیا دوری می‌کند و ابلیس او را رها می‌کند. در پایان، متن به بی‌ارزشی دنیا و وابستگی به آن اشاره می‌کند.
رده سنی: 15+ محتوا دارای مفاهیم عرفانی و فلسفی است که برای درک عمیق‌تر، به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌ها ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

الحكایة و التمثیل

عیسی مریم بخواب افتاده بود
نیم خشتی زیر سر بنهاده بود

چون گشاد از خواب خوش عیسی نظر
دید ابلیس لعین را بر زبر

گفت ای معلون چرا استادهٔ
گفت خشتم زیر سر بنهادهٔ

جملهٔ دنیا چو اقطاع منست
هست آن خشت آن من این روشنست

تا تصرف میکنی در ملک من
خویش را آوردهٔ در سلک من

عیسی آن از زیر سر پرتاب کرد
روی را برخاک عزم خواب کرد

چون فکند آن نیم خشت ابلیس گفت
من کنون رفتم تو اکنون خوش بخفت

چون پس خشت لحد خواهی فتاد
خشت بر خشتی چرا خواهی نهاد

چون گل از خونابهٔ دل میکنی
از پی دنیا چرا گل میکنی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.