هوش مصنوعی: در این متن، ایاز نزد سلطان می‌آید و چهره‌ای پژمرده دارد. سلطان از او می‌پرسد چه اتفاقی افتاده است. ایاز توضیح می‌دهد که حضور دیگران مانع از بیان راز اوست. سلطان جایگاه را خالی می‌کند تا ایاز بتواند آزادانه سخن بگوید. ایاز سپس بیان می‌کند که خودش بزرگ‌ترین مانع (حجاب) است و تا زمانی که وجود دارد، نمی‌تواند رازش را فاش کند. او اشاره می‌کند که تنها زمانی رازش آشکار می‌شود که او نباشد و سلطان به تنهایی باقی بماند. در پایان، اشاره‌ای به پاکبازان و درویشان می‌شود که در راه حق گام برمی‌دارند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سال دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

الحكایة و التمثیل

گفت ایاز آمد بر سلطان پگاه
چهرهٔ گلناریش مانند کاه

نه طراوت مانده در رخسار او
نه حلاوت مانده در گفتار او

گفت شاه آخر چه بودت ای ایاس
کاتشم در دل فکندی بیقیاس

بود پیش شاه خلقی بیشمار
هر یکی از بهر کاری بیقرار

گفت خلق بی حسابند این همه
چون بگویم چون حجابند این همه

شاه خالی کرد حالی جایگاه
تا ایاز آنجا بماند و پادشاه

گفت اکنون راز برگوی این زمان
چون حجاب خلق برخاست از میان

گفت شاها من حجابم چون کنم
خویش را بو کز میان بیرون کنم

چون حجاب خویش در عالم منم
خلق بود آن دم حجاب این دم منم

تا که میماند ز من یک موی باز
نیست روی آنکه بتوان گفت راز

چون نمانم من تو مانی جمله پاک
راز من آنگه برون جو شد ز خاک

پاکبازانی که درویش آمدند
هر نفس در محو خود بیش آمدند

در حقیقت جمله او را خواستند
لاجرم خصمی خود را خاستند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.