هوش مصنوعی: در این متن، خواجه‌ای که در حال مرگ است، جمعی را فرا می‌خواند و از هر کسی درخواستی می‌کند. یکی از حاضران به او اعتراض می‌کند که چرا در طول عمر طولانی‌اش کارهای بیهوده انجام داده و اکنون که زمان مرگش فرا رسیده، به فکر افتاده است. متن با اشاره به بیهودگی عمر و مرگ پایان می‌یابد.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی درباره مرگ و زندگی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، زبان و ساختار آن متعلق به ادبیات کهن است و نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک بهتر دارد.

الحكایة و التمثیل

خواجهٔ در نزع جمعی را بخواست
گفت کار من کنید ای جمع راست

هر یکی را کار دیگر راست کرد
حاجتی از هر کسی درخواست کرد

چون ز عمر خود نمیدید او امان
زود زود آن حرف میگفت آن زمان

بود بر بالین او شوریدهٔ
گفت تو کوری نداری دیدهٔ

آن ثریدی را که تو در کل حال
در شکستی مدت هفتاد سال

چون براری آنهمه در یک زمان
هین فرو کن پای و جان ده زود جان

در چنین عمری دراز ای بی هنر
تو کجا بودی کنونت شد خبر

جملهٔ عمرت چنین بودست کار
وین زمان هم درحسابی و شمار

می بمیری خنده زن چون شمع میر
زین بشولش تا کی آخر جمع میر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.