هوش مصنوعی: شاه بنده‌ای را امتحان می‌کند و از او می‌خواهد سرش را از جیب او بیرون آورد تا با هم یکی شوند. بنده نادان این کار را انجام می‌دهد اما به جای اتحاد، سرش را از دست می‌دهد. متن درباره عواقب تجاوز از حد خود و بی‌حرمتی به بزرگان هشدار می‌دهد و اهمیت ادب و بندگی را یادآور می‌شود.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تمثیل‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

الحكایة و التمثیل

بندهٔ را امتحان میکرد شاه
خواند یک روزیش پیش خود پگاه

گفت این دم دامن من بر سرآر
با من از یک جیب آنگه سربرآر

تا چو با من یک گریبانت بود
هرچه آن من بود آنت بود

چون میان ما یکی حاصل شود
گر خیالست ازدوئی باطل شود

جسم وجانم جسم و جان تو بود
هرچه هست آن من آن تو بود

بندهٔ نادان بجست از جایگاه
کرد بیرون سر ز جیب پادشاه

گشت با شاه جهان هم پیرهن
ذرهٔ نشناخت حد خویشتن

چون برون آورد سر از جیب شاه
خویشتن را سر ندید آنجایگاه

شه چو در بیحرمتس بشناختش
تاکه دم زد سر ز تن انداختش

هرکه پای از حد خود برتر نهد
سر دهد بر بادو دین بر سر نهد

هرکه در بی حرمتی گامی نهاد
در شقاوت خویش را دامی نهاد

بندهٔ را تا ادب نبود نخست
بندگی از وی کجا آید درست

چون بلای قرب دید آدم ز دور
سوی ظلمت آشیان آمد ز نور

دید دنیا کشت زار خویشتن
لاجرم کرد اختیار خویشتن

نیست دنیا بد اگر کاری کنی
بد شود گر عزم دیناری کنی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:المقالة التاسعة و العشرون
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.