هوش مصنوعی:
لشکر محمود پس از پیروزی، کودکی هندو با چهرهای فتنهانگیز یافتند و او را نزد شاه بردند. شاه عاشق کودک شد و او را بر تخت نشاند و به او هدایای زیادی داد. کودک شروع به گریه کرد و وقتی شاه علت را پرسید، کودک گفت که برای مادرش و این که قبلاً از محمود بیخبر بوده، گریه میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و تاریخی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و شناختی دارد. همچنین، استفاده از زبان و سبک کلاسیک ممکن است برای کودکان کمسنوسال دشوار باشد.
الحكایة و التمثیل
لشکر محمود نیرو یافتند
در ظفر یک طفل هندو یافتند
طرفه شکلی داشت آن طفل سیاه
از ملاحت فتنهٔ او شد سپاه
آخرش بردند پیش شهریار
عاشق او گشت شاه نامدار
همچو آتش گرم شد در کار او
یک نفس نشکیفت از دیدار او
هر زمان شاخ نو از بختش نشاند
لاجرم با خویش بر تختش نشاند
درو جوهر ریخت در پیشش بسی
وعدهٔ خوش داد از خویشش بسی
طفل هندو در میان عز و ناز
کرد چون ابر بهاری گریه ساز
شاه گفتش از چه میگریی برم
گفت ازان گریم که گه گه مادرم
کردی از محمودم از صد گونه بیم
گفت بدهد او سزای تو مقیم
زان همی گریم که چندین گاه من
بودم ازمحمود بی آگاه من
مادرم کو تا براندازد نظر
پیش شه بیند مرا بر تخت زر
ای دریغا بیخبر بودم بسی
زنده بی محمود چون ماند کسی
در ظفر یک طفل هندو یافتند
طرفه شکلی داشت آن طفل سیاه
از ملاحت فتنهٔ او شد سپاه
آخرش بردند پیش شهریار
عاشق او گشت شاه نامدار
همچو آتش گرم شد در کار او
یک نفس نشکیفت از دیدار او
هر زمان شاخ نو از بختش نشاند
لاجرم با خویش بر تختش نشاند
درو جوهر ریخت در پیشش بسی
وعدهٔ خوش داد از خویشش بسی
طفل هندو در میان عز و ناز
کرد چون ابر بهاری گریه ساز
شاه گفتش از چه میگریی برم
گفت ازان گریم که گه گه مادرم
کردی از محمودم از صد گونه بیم
گفت بدهد او سزای تو مقیم
زان همی گریم که چندین گاه من
بودم ازمحمود بی آگاه من
مادرم کو تا براندازد نظر
پیش شه بیند مرا بر تخت زر
ای دریغا بیخبر بودم بسی
زنده بی محمود چون ماند کسی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.