هوش مصنوعی: در این متن، خسروی با سپاهی بزرگ در صحرا حرکت می‌کند و با یک دیوانه برخورد می‌کند که به او احترام نمی‌گذارد. دیوانه در پاسخ به خسروی، با استدلال‌های فلسفی و عرفانی برابری انسان‌ها را بیان می‌کند و نشان می‌دهد که همه انسان‌ها در نهایت به یک سرنوشت مشترک می‌رسند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

الحكایة و التمثیل

خسروی میرفت در صحرا و شخ
با سپاهی در عدد مور و ملخ

جملهٔ صحرا غبار و گرد بود
بانگ پیل و کوس و بردا برد بود

بود بر ره شاه را ویرانهٔ
خفته بر دیوار آن دیوانهٔ

شاه چون پیش آمدش او برنخاست
همچنان میبود کرده پای راست

شاه گفتش ای گدای خاک راه
تو چرا حرمت نمیداری نگاه

شاه میبینی و لشکر پیش و پس
برنخیزد چون منی را چون تو کس

پیش شه دیوانهٔ آزادوش
همچنان خفته زبان بگشاد خوش

گفت آخر از چه دارم حرمتت
یا کجا در چشمم آید نعمتت

گر بقارونی برون خواهی شدن
همچو قارون سرنگون خواهی شدن

ور چو نمرودی تو از ملک و سپاه
همچو او گردی بیک پشه تباه

ور نکو روئیست در غایت ترا
کافری باشی ز ترکان ختا

ور ترا علمست و با آن کار نیست
از تو تا ابلیس ره بسیار نیست

ور تو همچون صاحب عادی بزور
سردهد چون عوج یک سنگت بگور

ور بهشت آمد سرایت خشت خشت
همچو شدادت کشند اندر بهشت

ور نداری این همه عیب و بدی
پس چو هم باشیم هر دو در خودی

هر دو از یک آب در خون آمدیم
هر دو از یک راه بیرون آمدیم

هر دو از یک زاد بر پائیم ما
هر دو از یک باد برجائیم ما

هر دو در یک گز زمین افتادهایم
هر دو اندر یک کمین افتادهایم

هر دو از یک مرگ خیره میشویم
هر دو با یک خاک تیره میشویم

در همه نوعی چو باتو همدمم
من چرا برخیزم ازتو چه کمم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.