هوش مصنوعی: متن درباره افلاطون است که از ستایش یک فرد نادان به درد می‌آید و می‌گرید. او از این که کارهایش مورد پسند افراد نادان قرار گرفته، ناراحت است و توبه می‌کند. افلاطون بیان می‌کند که ستایش از سوی افراد نادان برایش مانند عقوبت است و تنها تحسین اهل دل برایش ارزشمند است. او از این که سخنانش ممکن است گمراه‌کننده باشد، اظهار پشیمانی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند توبه و پشیمانی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

الحكایة و التمثیل

گفت اندر پیش افلاطون کسی
کان فلانی حمد میگفتت بسی

در هنر بستود بسیاری ترا
تا فلک بنهاد مقداری ترا

زان سخن بگریست افلاطون بدرد
روی آورد از سر دردی بمرد

گفت میگریم که در دل مشکلیست
تا چه کردم کان پسند جاهلیست

هرچه باشد مرد نادان را پسند
مرد دانا را بود آن تخته بند

می ندانم تا پسند او چه بود
تاازان توبه کنم در حال زود

یک ستایش کان ز جاهل آیدم
صد عقوبت دان که حاصل آیدم

گر مرا اهل دلی تحسین کند
جملهٔ شعرم دل او دین کند

گر ستایش گوی من صد کس بود
ذوق یک صاحبدلم می بس بود

نی کیم من اهل دین را چند ازین
نفس تا کی داردم دربند ازین

ای دریغا هرچه گفتم هیچ بود
دیده کور و راه پیچاپیچ بود

گر دمی بودی سخن پذرفتنم
نیستی پروای چندین گفتنم

گر بحضرت ره گشادن دارمی
کی دل برهم نهادن دارمی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.