هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان احساسات عمیق و فلسفی درباره زندگی، عشق، وهم و خیال، رنج‌های انسانی و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر از نابودی و ناپایداری هستی، دردهای عشق و زندگی، و آرامش موقتی در خیال سخن می‌گوید. همچنین، به موضوعاتی مانند وفا، مهر، طوفان حوادث و بی‌قراری روح اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند رنج‌های عشق و ناپایداری هستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

ساغر هستی

ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست
و آنچه در جام شفق بینی به جز خوناب نیست

زندگی خوش تر بود در پرده ی وهم و خیال
صبح روشن را صفای سایه ی مهتاب نیست

شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو شمع
در میان آتش سوزنده جای خواب نیست

مردم چشمم فرومانده‌ست در دریای اشک
مور را پای رهایی از دل گرداب نیست

خاطر دانا ز طوفان حوادث فارغ است
کوه گردون سای را اندیشه از سیلاب نیست

ما به آن گل از وفای خویشتن دل بسته ایم
ورنه این صحرا تهی از لاله ی سیراب نیست

آنچه نایاب است در عالم وفا و مهر ماست
ورنه در گلزار هستی سرو و گل نایاب نیست

گر تو را با ما تعلق نیست ما را شوق هست
ور تو را بی ما صبوری هست ما را تاب نیست

گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا
ماه من در چشم عاشق آب هست و خواب نیست

جلوه ی صبح و شکرخند گل و آوای چنگ
دلگشا باشد ولی چون صحبت احباب نیست

جای آسایش چه می جویی رهی در ملک عشق
موج را آسودگی در بحر بی پایاب نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بهشت آرزو
گوهر بعدی:چشمهٔ نور
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.