هوش مصنوعی: این شعر از عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید. شاعر از فداکاری‌های خود در راه عشق، مانند بخشیدن عافیت و وجودش به می و سیلاب، یاد می‌کند. او از عشق سوزان خود به معشوقی که مانند آتش و ماه است، می‌گوید و بیان می‌کند که عمرش را در جست‌وجوی اهل دل گذرانده، اما به کام نرسیده است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

مهتاب

ما نقد عافیت به می ناب داده ایم
خار و خس وجود به سیلاب داده ایم

رخسار یار گونه آتش از آن گرفت
کاین لاله را ز خون جگر آب داده ایم

آن شعله ایم کز نفس گرم سینه سوز
گرمی به آفتاب جهانتاب داده ایم

در جستجوی اهل دلی عمر ما گذشت
جان در هوای گوهر نایاب داده ایم

کامی نبرده ایم از آن سیمتن رهی
از دور بوسه بر رخ مهتاب داده ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شعله سرکش
گوهر بعدی:لبخند صبحدم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.