هوش مصنوعی: این متن شعری از سعدی است که در آن به موضوعاتی مانند عشق، شادی و غم، زندگی زودگذر، و ارزش محبت پرداخته شده است. شاعر از باده‌نوشی و مستی به عنوان نمادی از شادی و گذران عمر یاد می‌کند و در عین حال، به غم‌های پنهان در پشت خنده‌ها اشاره دارد. همچنین، شیراز را به عنوان نماد عشق و امید ستایش می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به باده‌نوشی و مستی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

خاک شیراز

چون شفق گر چه مرا باده ز خون جگر است
دل آزاده ام از صبح طربناک تر است

عاشقی مایه شادی بود و گنج مراد
دل خالی ز محبت صدف بی گوهر است

جلوه برق شتابنده بود جلوه عمر
مگذر از باده مستانه که شب در گذر است

لب فروبسته ام از ناله و فریاد ولی
دل ماتمزده در سینه من نوحه گر است

گریه و خنده آهسته و پیوسته من
همچو شمع سحر آمیخته با یکدیگر است

داغ جانسوز من از خنده خونین پیداست
ای بسا خنده که از گریه غم انگیزتر است

خاک شیراز که سرمنزل عشق است و امید
قبله مردم صاحبدل و صاحب نظر است

سرخوش از ناله مستانه سعدی است رهی
همه گویند ولی گفته سعدی دگر است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:کوی می‌فروش
گوهر بعدی:گیسوی شب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.