هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های خود می‌گوید، از تنهایی و دوری از معشوق شکایت دارد و به گذر زمان و از دست دادن جوانی و آرزوها اشاره می‌کند. او با تصاویر شاعرانه مانند شمع گریان و اشک خونین، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند و با وجود تمام سختی‌ها، هنوز به عشق و امید پایبند است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ، تنهایی و از دست دادن جوانی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

وفای شمع

مردم از درد و نمی آیی به بالینم هنوز
مرگ خود می‌بینم و رویت نمی بینم هنوز

بر لب آمد جان و رفتند آشنایان از سرم
شمع را نازم که می گرید به بالینم هنوز

آرزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت
عم نمی گردد جدا از جان مسکینم هنوز

روزگاری پا کشید آن تازه گل از دامنم
گل بدامن میفشاند اشک خونینم هنوز

گر چه سر تا پای من مشت غباری بیش نیست
در هوایش چون نسیم از پای ننشینم هنوز

سیمگون شد موی و غفلت همچنان بر جای ماند
صبحدم خندید و من در خواب نوشینم هنوز

خصم را از ساده لوحی دوست پندارم رهی
طفلم و نگشوده چشم مصلحت بینم هنوز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گیسوی شب
گوهر بعدی:شب‌زنده‌دار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.