هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که به زیبایی‌های معشوق و دلدادگی شاعر اشاره دارد. همچنین، از مفاهیمی مانند عشق الهی، فنا در معشوق و بی‌اعتباری دنیا و عقبی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۶۷

آموخت ما را آن زلف و گردن
زنار بستن، بت سجده کردن

آن مار گیسو بر گردن او
هر کس که بیند خونش بگردن

بس دلفریبند آن چشم و آن زلف
آن یک به شادی وین یک به شیون

گر از تو بندم دل بر دو گیتی
ای حیف از دل ای وای بر من

تا چند باشی همچون قلیواچ
در راه عرفان نه مرد و نه زن

عمر مسیحا پیشش نیرزد
روزی بسر با دلدار کردن

یاری که پنهان از جسم و جان است
در دیدهٔ دل دارد نشیمن

بارم گران است بر دوش گردون
روزی که افتد کارم به گردن

با ما چه حاصل از عقل گفتن
ما را چه لازم دیوانه کردن

خون کسی نیست بر گردن ما
از ما مپرهیز ای پاک دامن

هر چند خواریم بر درگه دوست
یک مشت خاکیم در چشم دشمن

دنیا و عقبی نبود رضی را
ساقی تو می ده مطرب تو نی زن
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.