هوش مصنوعی:
شاعر از داورگیتی که شهره آفاق است سخن میگوید و بیان میکند که هر کس به خانه مهر او وارد شود، مانند خورشید میدرخشد. او از رنج خود میگوید که رخسارش از خون جگر رنگ گرفته است، با وجودی که شعرش طعم تلخ دارد. شاعر از پارسیانی که با صد بیت ستوده است یاد میکند، اما اکنون تنش از بیهمتی این طایفه میلرزد. او اشاره میکند که هر بیت از این صد بیت به دویست ملک میارزد، اما گویا برای آنها حتی یک ملک نیز ارزش ندارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است و درک کامل آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از واژگان و عبارات ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۴۱
ای داورگیتی که بود شهرهٔ آفاق
چون مهر فلک هرکه به حان مهر تو ورزد
دارد رخم از خون جگر رنگ طبرخون
با آنکه بود شعر مرا طعم طبر زد
این پارسیان راکه به صد بیت ستودم
مسکین تنم از همت این طایفه لرزد
صد بیت که هر بیتش ارزد به دوصد ملک
گویا بر ایشان به یکی ملک نیرزد
چون مهر فلک هرکه به حان مهر تو ورزد
دارد رخم از خون جگر رنگ طبرخون
با آنکه بود شعر مرا طعم طبر زد
این پارسیان راکه به صد بیت ستودم
مسکین تنم از همت این طایفه لرزد
صد بیت که هر بیتش ارزد به دوصد ملک
گویا بر ایشان به یکی ملک نیرزد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.