۲۵۲ بار خوانده شده
ای دل ار نور جان طمع داری
یک زمان لب ببند از گفتار
خواهی ار صحن خانه نورانی
پیش خورشید برمکش دیوار
نه ترا گفتم آفتاب منیر
کم شود فیض نورش از آثار
کم نگردد توکم کنیش بهعمد
چون که بر دیده برنهی استار
دست خود چون حجاب شمع کنی
کی به چشمت قدم نهد انوار
هرچه افزونترست ستر و حجاب
پرتو مهر کم کند دیدار
ای خداوند هست و نیست همه
که به تحقیق واقفی ز اسرار
عمر و توفیق ده مرا چندان
که کنم زانچه گفتم استغفار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
یک زمان لب ببند از گفتار
خواهی ار صحن خانه نورانی
پیش خورشید برمکش دیوار
نه ترا گفتم آفتاب منیر
کم شود فیض نورش از آثار
کم نگردد توکم کنیش بهعمد
چون که بر دیده برنهی استار
دست خود چون حجاب شمع کنی
کی به چشمت قدم نهد انوار
هرچه افزونترست ستر و حجاب
پرتو مهر کم کند دیدار
ای خداوند هست و نیست همه
که به تحقیق واقفی ز اسرار
عمر و توفیق ده مرا چندان
که کنم زانچه گفتم استغفار
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.