۳۹۰ بار خوانده شده

قصیدهٔ شمارهٔ ۸

خوش رحمتیست یاران صلوات بر محمد
گوئیم از دل و جان صلوات بر محمد

گر مومنی و صادق با ما شوی موافق
کوری هر منافق صلوات بر محمد

در آسمان فرشته مهرش به جان سرشته
بر عرش خوش نوشته صلوات بر محمد

صلوات اگر بگوئی یابی هرآنچه جوئی
گر تو ز خیل اوئی صلوات بر محمد

ای نور دیدهٔ ما خوش مجلسی بیارا
می گو خوشی خدا را صلوات بر محمد

مانند گل شکفتیم و درّ لطیف سُفتیم
خوش عاشقانه گفتیم صلوات بر محمد

والله که دیدهٔ من از نور اوست روشن
جان منست و من تن صلوات بر محمد

گفتیم با دل و جان با عاشقان کرمان
شادی روی یاران صلوات بر محمد

بی شک علی ولی بود پروردهٔ نبی بود
شاه همه علی بود صلوات بر محمد

گویم دعای سید خوانم ثنای سید
جانم فدای سید صلوات بر محمد

خوش گفت نعمت الله رمزی زلی مع الله
خوش گو به عشق الله صلوات بر محمد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.