هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رویا دیدن معشوق و بیدار شدن از خواب و ناپدید شدن او می‌گوید. در نهایت، تنها معشوق و کمالات او باقی می‌ماند و از شاعر و دیگران اثری نمی‌ماند. شاعر از مخاطب می‌خواهد که این نعمت و دولت بی‌زوال را دریابد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

قطعهٔ شمارهٔ ۸۲

بنمود جمال او به خوابم
گفتم باشد مگر جمالش

بیدار شدم ز خواب مستی
نه نقش بماند نه خیالش

نه من ماندم نه غیر او هم
او ماند و کمال پر کمالش

از ما اثری نماند با ما
با او نبود کسی مجالش

دریاب به ذوق نعمت الله
این دولت و مال لایزالش
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قطعهٔ شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:قطعهٔ شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.