۲۳۲ بار خوانده شده

قطعهٔ شمارهٔ ۱۳۴

ما خیالیم و در حقیقت او
ما حبابیم و عین ما دریا

هرچه بینی و هر که می دانی
می جامست و صورت و معنی

شاهدی در هزار جامه نگر
نظری کن به دیدهٔ بینا

ساغرت گر که نیست پر از می
گر طلب می کنی بجو از ما

دور رندان ماست باز امروز
فارغ از دی و ایمن از فردا

رند مستی چو نعمت الله نیست
ور تو گوئی که هست ها بنما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قطعهٔ شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.