هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر عرفانی است که بر شنیدن سخنان عارفان، گذر از کثرت و وحدت، فانی شدن در خدا و یافتن بقا، درک وحدت وجود، و بینیازی ذات الهی از صفات و کاینات تأکید دارد. شاعر از خط موهوم سایه و آفتاب سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که اگر این خط موهوم برداشته شود، تنها حق باقی می‌ماند. همچنین، به وحدت در عین کثرت و جوهر و عرض عالم اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مضامین آن نیاز به دانش پیشینه‌ای در حوزه عرفان و فلسفه دارد.

شمارهٔ ۵۴

سخن عارفان به جان بشنو
این چنین گفتم آن چنان بشنو

بگذر از کثرت وز وحدت هم
بیش و کم را چه می کنی فافهم

گر تو فانی شوی بقا یابی
خود ازین بی خودی خدا یابی

در سراپردهٔ حدوث و قدم
خوش بود گر نهی قدم به قدم

حال عالم به ذوق اگر دانی
آفتاب است و سایه می خوانی

سایه و آفتاب بر من و تو
خط موهوم می نماید دو

خط موهوم اگر براندازی
خانه از غیر حق بپردازی

همه جا آفتاب تابانست
نظری کن ببین که این آنست

جوهر است و عَرض همه عالم
به وجودند این و آن فافهم

زر یکی صورتش هزار نمود
سکهٔ سرخ بی شمار نمود

ذات او از صفات مستغنی است
وز همه کاینات مستغنی است

اثر این و آن مجوی آنجا
نام چبود نشان مجوی آنجا
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.