هوش مصنوعی:
این شعر به زنی میپردازد که بر گهوارهی خالی خود زار میزند و احساساتی از آتش و اشک را تجربه میکند. در اتاقی که مردی هرگز حسرت جانش را عریان نکرده، و در قلعهای ویران در میان ریگزارها و سرابها، این زن در بیخیالی به سر میبرد. شاعر با تکرار «گُلم وای» احساس عمیق درد و اندوه را منتقل میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی مانند اندوه، تنهایی و از دست دادن است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ عاطفی و تجربهی زندگی دارد.
کویری
برای «زیور»ِ کلیدر
به وسیلهی محمود دولتآبادی
نیمیش آتش و نیمی اشک
میزند زار
زنی
بر گهوارهی خالی
گُلم وای!
در اتاقی که در آن
مردی هرگز
عریان نکرده حسرتِ جانش را
بر پینههای کهنهنِهالی
گُلم وای
گُلم!
در قلعهی ویران
به بیراههی ریگ
رقصان در هُرمِ سراب
به بیخیالی.
گُلم وای
گُلم وای
گُلم!
۱۳۶۴
به وسیلهی محمود دولتآبادی
نیمیش آتش و نیمی اشک
میزند زار
زنی
بر گهوارهی خالی
گُلم وای!
در اتاقی که در آن
مردی هرگز
عریان نکرده حسرتِ جانش را
بر پینههای کهنهنِهالی
گُلم وای
گُلم!
در قلعهی ویران
به بیراههی ریگ
رقصان در هُرمِ سراب
به بیخیالی.
گُلم وای
گُلم وای
گُلم!
۱۳۶۴
۱۸۲۵
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:سپیدهدم
گوهر بعدی:کجا بود آن جهان...
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.