۱۰۱۸ بار خوانده شده
در معرفی ندا ابکاری
غرشِ خامِ تندرهای پوده گذشت
و تندبارهای عنانگسسته فرونشست.
اینک چشمهسارِ زمزمه:
زلال
(چرا که از صافیهای اعماق میجوشد)
وخروشان
(چرا که ریشههایش دریاست)
□
هنگامی که مُجابم کرد
دختربچهیی بیش نبود:
نهالی خُرد
در معرضی بیآفتاب.
از خود میپرسیدم:
«ــ آیا چون مشّاطهیی سفیه
صفای کودکانهاش را
به پیرایه و آرایهی فوت و فنِ سخنوری مخدوش نمیکنم؟»
باز با خود میگفتم:
«ــ بودن دیگر است و شدن دیگر...
آن که شد
باری
از شدنتر باز نخواهد ماند:
کشیدهگام و سرودخوان به راه ادامه خواهد داد
و قانونِ زرینِ خود را
در گسترهی اعتمادِ خویش مستقر خواهد کرد.»
□
هنگامی که مُجابم کرد
نهالی خُرد بود
در معرضی بیآفتاب.
کنونش درختی میبینم بربالیده و گستردهشاخسار
که سایهاش به فتحِ زمینِ سوزان میرود. ــ
نگاهش کنید!
۱۸ بهمنِ ۱۳۶۴
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
غرشِ خامِ تندرهای پوده گذشت
و تندبارهای عنانگسسته فرونشست.
اینک چشمهسارِ زمزمه:
زلال
(چرا که از صافیهای اعماق میجوشد)
وخروشان
(چرا که ریشههایش دریاست)
□
هنگامی که مُجابم کرد
دختربچهیی بیش نبود:
نهالی خُرد
در معرضی بیآفتاب.
از خود میپرسیدم:
«ــ آیا چون مشّاطهیی سفیه
صفای کودکانهاش را
به پیرایه و آرایهی فوت و فنِ سخنوری مخدوش نمیکنم؟»
باز با خود میگفتم:
«ــ بودن دیگر است و شدن دیگر...
آن که شد
باری
از شدنتر باز نخواهد ماند:
کشیدهگام و سرودخوان به راه ادامه خواهد داد
و قانونِ زرینِ خود را
در گسترهی اعتمادِ خویش مستقر خواهد کرد.»
□
هنگامی که مُجابم کرد
نهالی خُرد بود
در معرضی بیآفتاب.
کنونش درختی میبینم بربالیده و گستردهشاخسار
که سایهاش به فتحِ زمینِ سوزان میرود. ــ
نگاهش کنید!
۱۸ بهمنِ ۱۳۶۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:آشتی
گوهر بعدی:زنان و مردانِ سوزان...
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.