هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و رنج کودک بیمار خود می‌گوید که تب‌آلود و بی‌قرار است و شب‌ها را با ناله و بی‌خوابی می‌گذراند. شاعر از خدا می‌خواهد که به جای کودک، درد و رنج را به او دهد. او خاطراتی از شادی‌های گذشته کودک را به یاد می‌آورد و اکنون با دیدن وضعیت او، اشک می‌ریزد. شب‌ها با شنیدن ناله‌های کودک و صدای ساعت دیواری، اضطراب و وحشت شاعر بیشتر می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل موضوعات عمیق عاطفی مانند بیماری، رنج، و اضطراب است که ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد. همچنین، درک کامل احساسات و مفاهیم شعر نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

بیمار

طفلی غنوده در بر من بیمار
با گونه های سرخ تب آلوده

با گیسوان در هم آشفته
تا نیمه شب ز درد نیاسوده




هر دم میان پنجهٔ من لرزد
انگشتهای لاغر و تبدارش

من ناله می کنم که خداوندا
جانم بگیر و کم بده آزارش




گاهی میان وحشت تنهایی
پرسم ز خود که چیست سرانجامش

اشکم به روی گونه فرو غلتد
چون بشنوم ز نالهٔ خود نامش




ای اختران که غرق تماشایید
این کودک منست که بیمارست

شب تا سحر نخفتم و می بینید
این دیدهٔ منست که بیدارست




یاد آیدم که بوسه طلب میکرد
با خنده های دلکش مستانه

یا می نشست با نگهی بی تاب
در انتظار خوردن صبحانه




گاهی به گوش من رسد آوایش
ماما دلم ز فرط تعب سوزد

بینم درون بستر مغشوشی
طفلی میان آتش تب سوزد




شب خامُش است و در بر من نالد
او خسته جان ز شدت بیماری

بر اضطراب و وحشت من خندد
تک ضربه های ساعت دیواری
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:نقش ِ پنهان
گوهر بعدی:مهمان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.