هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تاریکی و گناه دنیا شکایت می‌کند و از خداوند می‌خواهد که او را نجات دهد، گناهانش را ببخشد و به او عشق و صفای الهی عطا کند. او از ضعف و ناتوانی خود می‌گوید و آرزو می‌کند که مانند فرشتگان بهشتی شود. شاعر همچنین از خدا می‌خواهد که او را از عشق‌های دنیوی و فریبنده دور کند و تنها به سوی او هدایتش نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و مذهبی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، اشاره به گناه و تباهی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

در برابر خدا

از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیرهٔ این دنیا

بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه ، ای خدای قادر بی همتا




یک دم ز گرد پیکر من بشکاف
بشکاف این حجاب سیاهی را

شاید درون سینهٔ من بینی
این مایهٔ گناه و تباهی را




دل نیست این دلی که به من دادی
در خون تپیده ، آه ، رهایش کن

یا خالی از هوا و هوس دارش
یا پایبند مهر و وفایش کن




تنها تو آگهی و تو می دانی
اسرار آن خطای نخستین را

تنها تو قادری که ببخشایی
بر روح من ، صفای نخستین را




آه ، ای خدا چگونه تو را گویم
کز جسم خویش خسته و بیزارم

هر شب بر آستان جلال تو
گویی امید جسم دگر دارم




از دیدگان روشن من بستان
شوق به سوی غیر دویدن را

لطفی کن ای خدا و بیاموزش
از برق چشم غیر رمیدن را




عشقی به من بده که مرا سازد
همچون فرشتگان بهشت تو

یاری به من بده که در او بینم
یک گوشه از صفای سرشت تو




یک شب ز لوح خاطر من بزدای
تصویر عشق و نقش فریبش را

خواهم به انتقام جفاکاری
در عشق تازه فتح رقیبش را




آه ای خدا که دست توانایت
بنیان نهاده عالم هستی را

بنمای روی و از دل من بستان
شوق گناه و نقش پرستی را




راضی مشو که بندهٔ ناچیزی
عاصی شود به غیر تو روی آرد

راضی مشو که سیل سرشکش را
در پای جام باده فرو بارد




از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیرهٔ این دنیا

بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه ، ای خدای قادر بی همتا
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:یک شب
گوهر بعدی:ای ستاره ها
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.