هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شب و احساسات شاعر در مواجهه با تنهایی، خستگی و یادآوری خاطرات گذشته می‌پردازد. شاعر از طبیعت و عناصری مانند ماه، درخت خشک، برگ‌های خشک و نسیم سرد برای بیان حالات درونی خود استفاده می‌کند. همچنین، تمایل به رویا و فرار از واقعیت تلخ زندگی در آن مشهود است. تکرار عبارت «باز کن در ... اوست» نشان‌دهندهٔ انتظار یا دعوت به رویارویی با چیزی یا کسی ناشناخته است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی مانند تنهایی، مرگ، خاطرات و رویاهاست که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادهای پیچیده و لحن غمگین متن، آن را برای سنین بالاتر مناسب می‌کند.

ستیزه

شب چو ماه آسمان پر راز
گرد خود آهسته می پیچد حریر راز
او چو مرغی خسته از پرواز
می نشیند بر درخت خشک پندارم
شاخه ها از شوق می لرزند
در رگ خاموششان آهسته می جوشد
خون یادی دور
زندگی سر می کشد چون لاله ای وحشی
از شکاف گور
از زمین دستِ نسیمی سرد
برگهای خشک را با خشم می روبد
آه ... بر دیوار سخت سینه ام گویی
نا شناسی مشت می کوبد
( بازکن در ... اوست
باز کن در ... اوست )

من به خود آهسته می گویم
باز هم رویا
آن هم اینسان تیره و درهم
باید از داروی تلخ خواب
عاقبت بر زخم بیداری نهم مرهم
می فشارم پلکهای خسته را بر هم
لیک بر دیوار سخت سینه ام با خشم
ناشناسی مشت میکوبد
( باز کن در ... اوست
باز کن در ... اوست )

دامن از آن سرزمین دور برچیده
ناشکیبا دشتها را نوردیده
روزها در آتش خورشید رقصیده
نیمه شبها چون گلی خاموش
در سکوت ساحل مهتاب روییده
( باز کن در ... اوست )

آسمانها را به دنبال تو گردیده
در ره خود خسته و بی تاب
یاسمن ها را به بوی عشق بوییده
بالهای خسته اش را در تلاشی گرم
هر نسیم رهگذر با مهر بوسیده
( باز کن در ... اوست
باز کن در ... اوست )

اشک حسرت می نشیند بر نگاه من
رنگ ظلمت می دود در رنگ آه من
لیک من با خشم میگویم :
باز هم رویا
آنهم اینسان تیره و درهم
باید از داروی تلخ خواب
عاقبت بر زخم بیداری نهم مرهم
می فشارم پلکهای خسته را بر هم
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:دیوار
گوهر بعدی:قهر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.