هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر با زبانی نمادین و عاطفی، از احساس تنهایی، فراموشی و گمگشتگی خود سخن میگوید. او از عناصر طبیعت مانند سنگ، رگبار بهاری، برگهای مرده و ماهی طلایی برای بیان حالات درونی خود استفاده میکند. شعر پر از تصاویر شاعرانه و احساسات عمیق است که نشاندهندهی دلتنگی و سردرگمی است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و نمادین است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شاعرانه مانند 'ماهی طلایی مرداب خون' و 'شعله' ممکن است برای سنین پایین سنگین یا نامفهوم باشد.
غزل
چون سنگها صدای مرا گوش می کنی
سنگی و ناشنیده فراموش می کنی
رگبار نو بهاری و خواب دریچه را
از ضربه های وسوسه مغشوش می کنی
دست مرا که ساقهٔ سبز نوازش است
با بر گ های مرده هم آغوش می کنی
گمراه تر از روح شرابی و دیده را
در شعله می نشانی و مدهوش می کنی
ای ماهی طلایی مرداب خون من
خوش باد مستیَت ، که مرا نوش می کنی
تو درهٔ بنفش غروبی که روز را
بر سینه می فشاری و خاموش می کنی
در سایه ها ، فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سایه از چه سیه پوش می کنی ؟
سنگی و ناشنیده فراموش می کنی
رگبار نو بهاری و خواب دریچه را
از ضربه های وسوسه مغشوش می کنی
دست مرا که ساقهٔ سبز نوازش است
با بر گ های مرده هم آغوش می کنی
گمراه تر از روح شرابی و دیده را
در شعله می نشانی و مدهوش می کنی
ای ماهی طلایی مرداب خون من
خوش باد مستیَت ، که مرا نوش می کنی
تو درهٔ بنفش غروبی که روز را
بر سینه می فشاری و خاموش می کنی
در سایه ها ، فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سایه از چه سیه پوش می کنی ؟
۱۵۲۸
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:باد ما را خواهد برد
گوهر بعدی:در آبهای سبز ِ تابستان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.