هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر به توصیف زیباییهای معشوق خود میپردازد و از زلف پر شکن، لب و دهان، رخسار و بوی پیراهن او با تشبیههای زیبا یاد میکند. همچنین، ابراز عشق و علاقه شدید خود را به معشوق بیان کرده و آرزو میکند که غلام او باشد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و ادبی است که درک آن برای کودکان ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از تشبیهها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت میشود.
وطن تو
دلم فتاده بر آن زلف پرشکن که تو داری
قرار برده ز من آن لب و دهن که تو داری
لبت چو غنچه، رخت چو بنفشه، زلف چون سنبل
کسی ندیده از این خوبتر چمن که تو داری
ز بوی پیرهنت زنده میشود دل مرده
چه حکمت است در این بوی پیرهن که تو داری
کجاست شهر و دیار و کجا بود وطن تو
خوشا به مردم آن شهر و آن وطن که تو داری
مرا غلام خودت کن که هیچ خواجه ندارد
چنین غلام هنرپیشه چو من که تو داری
قرار برده ز من آن لب و دهن که تو داری
لبت چو غنچه، رخت چو بنفشه، زلف چون سنبل
کسی ندیده از این خوبتر چمن که تو داری
ز بوی پیرهنت زنده میشود دل مرده
چه حکمت است در این بوی پیرهن که تو داری
کجاست شهر و دیار و کجا بود وطن تو
خوشا به مردم آن شهر و آن وطن که تو داری
مرا غلام خودت کن که هیچ خواجه ندارد
چنین غلام هنرپیشه چو من که تو داری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:باز، دل میبری ...
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.