هوش مصنوعی: شاعر از از دست دادن یار و نگار خود و ویرانی زندگی‌اش توسط عشق و تقدیر ناعادلانه می‌نالد. او از درد فراق، اشک‌های بی‌پایان، و نابودی جوانی و آرامش خود سخن می‌گوید و سرانجام به این نتیجه می‌رسد که گناهکار اصلی دل خود اوست که این بار سنگین را بر دوش او گذاشته است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاطفی مانند عشق، اندوه، و ناامیدی است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۳ - دل بزه کار

از من گرفت گیتی یارم را
وز چنگ من ربود نگارم را

وبرانه ساخت یکسره کاخم را
آشفته کرد یکسره کارم را

ز اشک روان و خاک به سرکردن
در پیش دیده کند مزارم را

یک سو سرشک و یک سو داغ دل
پر باغ لاله ساخت کنارم را

گر باغ لاله داد به من پس چون
از من گرفت لاله عذارم را

در خاک کرد عشق و شبابم را
بر باد داد صبر و قرارم را

چون حرف مفت و صحبت بی‌برهان
بر ترهات داد مدارم را

بر گور مرده ریخت شرابم را
در کام سگ فکند شکارم را

جام میم فکند ز کف و آنگاه
اندر سرم شکست خمارم را

بس زار ناله کردم و پاسخ داد
با زهرخند، نالهٔ زارم را

گفتم بهار عشق دمید، اما
گیتی خزان نمود بهارم را

گیتی گنه نکرد و گنه دل کرد
کاین گونه کرد سنگین بارم را

باری بر آن سرم که از این سینه
بیرون کنم دل بزه کارم را
وزن: مفعول فاعلات مفاعیلن (مضارع مسدس اخرب مکفوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲ - شکوه و تفاخر
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴ - به یاد وطن (لزنیه)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.