هوش مصنوعی: این متن شعری به مفهوم غم و رنج در زندگی انسان‌ها می‌پردازد و بیان می‌کند که غم جزئی جدایی‌ناپذیر از وجود آدمی است. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند «عقل» و «عشق» به عنوان مارهای چندسر، پیچیدگی و همراهی همیشگی آن‌ها با غم را نشان می‌دهد. همچنین، متن به تفاوت انسان و حیوان از نظر درک رنج و شادی اشاره دارد و در پایان، تضاد بین شادی و ماتم در طبیعت را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، موضوعات مطرح‌شده مانند غم، رنج، و تفکر انتزاعی درباره عقل و عشق برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۴۳ - غم

گویی علامت بشر اندر جهان‌، غم است
آن کس که غم نداشت نه فرزند آدم است

شاعر پیمبری است خداوند او شعور
کاو از خدای خویش همه روزه ملهم است

هستم فدای طرفه خدایی که بر قلوب
الهام‌ها فرستد و جبریل او غم است

بر گردن حیات بپیچیده عقل و عشق
این هر دو مار با همه کس یار و همدم است

ماریست عقل‌، یک‌دم و چندین هزار سر
یعنی که عقل با غم بسیار توام است

ماریست عشق‌، یکسر و چندین هزار دم
یعنی غمی که بر همه غم‌ها مقدم است

هر زنده‌ای که نیست گرفتار این دوبند
او آدمی نه‌، بل حیوان مسلم است

نزدیک من حیات به جز رنج و درد نیست
رنج است و غصه زندگی ار بیش و ار کم است

دیدم به عمق جنگل هندوستان‌، بهار
جوکی گرفته ماتم و بوزینه خرم است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲ - حب الوطن
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴ - مرغ خموش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.