هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و اشتیاق خود به معشوق ترک سخن میگوید. او پس از سی روز روزهداری، آرزوی بوسیدن لبهای شیرین معشوق را دارد و حتی به بوسههای بیشتر فکر میکند. با این حال، معشوق از خشکی لبهایش به دلیل روزهداری شاکی است. در نهایت، شاعر به میگساری و شادی روی میآورد و از معشوق میخواهد تا به او بپیوندد.
رده سنی:
16+
متن شامل مضامین عاشقانه و اشاره به میگساری است که برای مخاطبان جوان و بزرگسال مناسب است. همچنین، زبان و سبک شعر کلاسیک ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۱۱۵ - بوسهٔ عید
به هوس بردم سی روز مه روزه بسر
که یکی بوسه زنم بر لب آن ترک پسر
خواهم اول ز دو نوشین لب او بوسهٔ عید
زان سپس خواهم ازو بوسهٔ سی روزدگر
ور مراگوید یک بوسه فزون میندهم
بوسهزین بیشچهخواهی؟شوازینخانهبدر
اندرآن زلف زنم چنگ و فراز آورمش
من زنم بوسه و معشوق شود بوسه شمر
دوش بد فکر من این، تا بدمید اختر صبح
با دل شاد سوی دوست شدم راه سپر
دیدم از رنج مه روزه چنان گشته نژند
که بیازارد اگر خواهی گیریش ببر
از تف روزه نوان گشته چو یکماهه هلال
آن قد دلکش وآن روی چو دو هفته قمر
گفت دانم که ز من بوسهٔ عیدی طلبی
بوسهرا زیندولب خشک چهقدروچهخطر
روزه برمن زستم هرچه توانست بکرد
تا فرو خشکید این دو لب چون لالهٔ تر
منت ایزد را کاو از بر ما زود برفت
آه عشاق همانا که در او کرد اثر
خیز تا داد دل از باده ستانیم کنون
تا به کی باید کردن ز مه روزه حذر
گفتم ار باده خوری، باده مرا هست به دست
بیش از این در طلب باده بتا رنج مبر
حجره را از نو آراسته و ساختهام
خیز کآماده کنم چنگ و دف و رامشگر
بادهای دوش خریدستم از باده فروش
پاک و روشن چو دل خسرو فرخنده گهر
که یکی بوسه زنم بر لب آن ترک پسر
خواهم اول ز دو نوشین لب او بوسهٔ عید
زان سپس خواهم ازو بوسهٔ سی روزدگر
ور مراگوید یک بوسه فزون میندهم
بوسهزین بیشچهخواهی؟شوازینخانهبدر
اندرآن زلف زنم چنگ و فراز آورمش
من زنم بوسه و معشوق شود بوسه شمر
دوش بد فکر من این، تا بدمید اختر صبح
با دل شاد سوی دوست شدم راه سپر
دیدم از رنج مه روزه چنان گشته نژند
که بیازارد اگر خواهی گیریش ببر
از تف روزه نوان گشته چو یکماهه هلال
آن قد دلکش وآن روی چو دو هفته قمر
گفت دانم که ز من بوسهٔ عیدی طلبی
بوسهرا زیندولب خشک چهقدروچهخطر
روزه برمن زستم هرچه توانست بکرد
تا فرو خشکید این دو لب چون لالهٔ تر
منت ایزد را کاو از بر ما زود برفت
آه عشاق همانا که در او کرد اثر
خیز تا داد دل از باده ستانیم کنون
تا به کی باید کردن ز مه روزه حذر
گفتم ار باده خوری، باده مرا هست به دست
بیش از این در طلب باده بتا رنج مبر
حجره را از نو آراسته و ساختهام
خیز کآماده کنم چنگ و دف و رامشگر
بادهای دوش خریدستم از باده فروش
پاک و روشن چو دل خسرو فرخنده گهر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴ - بهاریه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۶ - فتح الفتوح
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.