هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر احساسات عمیق شاعر در غربت و دوری از معشوق است. او با ارسال پیام‌های عاطفی، درد فراق و اشتیاق خود را به آشنایان و معشوق انتقال می‌دهد. شاعر از جگرخستگی، غربت و محبت سخن می‌گوید و با ارسال درود و سلام، ارادت خود را به معشوق (شاه خوبان) و حسام ابراز می‌کند. همچنین، او از فرستادن گهر و شکر به ژرف دریا و شکرستان سخن می‌گوید که نماد عشق و ارادت بی‌کران است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عارفانه عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۶۰ - پیام به آشنا

پیامی ز مژگان تر می‌فرستم
کتابی به خون جگر می‌فرستم

سوی آشنایان ملک محبت
ز شهر غریبی خبر می‌فرستم

در اینجا جگر خستگانند افزون
ز هر یک درود دگر می‌فرستم

درود فراوان سوی شاه خوبان
ز درویش خونین جگر می‌فرستم

به سوی «‌حسام‌» از ارادت سلامی
گذرکرده از بحر و بر می‌فرستم

سزد گر بخندند بر خامی من
که خرما به‌سوی هجر می‌فرستم

گهر می‌فرستم سوی ژرف دریا
سوی شکرستان شکر می‌فرستم

ولیکن چه چاره که از دار غربت
سوی‌ دوست شرح سفر می‌فرستم

ز بیت‌الحزن‌ همچو یعقوب محزون
بضاعت به سوی پسر می‌فرستم

شد از نامه‌ات چشم این پیر روشن
تشکر به نور بصر می‌فرستم

حساما به ابروی مردانهٔ تو
درودی سراپا گهر می‌فرستم

به صبح جبین منیرت سلامی
به لطف نسیم سحر می‌فرستم

به من برق دادی به سویت ثنایی‌
ز برق تو رخشنده‌تر می‌فرستم

فرستادم اینک دل خسته سویت
تن خسته را بر اثر می‌فرستم

به بام بقای تو پران دعائی
هم‌آغوش بال اثر می‌فرستم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۹ - گروه لئام
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۱ - رستم نامه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.