هوش مصنوعی: این متن به تاریخ پر فراز و نشیب منطقه ری و تهران می‌پردازد، از جمله جنگ‌ها، خونریزی‌ها، و تسلط بیگانگان. همچنین به وضعیت اجتماعی و فرهنگی منطقه اشاره می‌کند، از جمله فقر، خرافات، و اختلافات مذهبی. شاعر از گذشته تلخ این منطقه یاد می‌کند و به دنبال راه‌حلی برای بهبود وضعیت است.
رده سنی: 16+ متن شامل موضوعات سنگین تاریخی مانند جنگ، خونریزی، و استبداد است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر مناسب نباشد. همچنین استفاده از زبان پیچیده و مفاهیم عمیق اجتماعی و سیاسی نیاز به درک بالاتری دارد.

شمارهٔ ۲۳۶ - ذم ری

اجل پیام فرستاد سوی کشور ری
که گشت روز تو کوتاه و روزگار تو طی

بریخت خون سلیل رسول‌، زاده سعد
به یاد میری تهران و حکم‌داری ری

از آن زمانه به نفرین خاندان رسول
دچار گشته‌ای ای خاک تودهٔ لاشی

شرنگ قهر اجانب چشیده دم در دم
پیام سخت حوادث شنیده پی در پی

بسا سلالهٔ شاهنشهان که حشمتشان
گذشته بد ز سر تاج خانوادهٔ کی

که درتو جای گزیدند و خوار و زار شدند
چو آل بوبه که شد در تو دور آنان طی

بسا بزرگان کاندر تو زار کشته شدند
و یا زبیم گرفتند ره به دیگر حی

از آن قبل که تو شومی و شومی از در تو
به ملک در شود انسان که باده در رگ و پی

هماره بنگه اوباش و جایگاه رنود
همیشه مهد خرافات و گاهوارهٔ غی

همه فقیر به علم و همه علیم به زرق
همه ضعیف به عقل و همه دلیر به می

به تنگدستی‌، پابند زینت سرو بر
به بی‌نوایی‌، گرم نوازش دف و نی

ایا به داخلیان گفته الجناح‌علیک
ولی به خارجیان گفته الجناح علی

همین نه‌تنها در جنگ شیعی و سنی
بسوختی چو ز تف شراره تودهٔ نی

که جنگ شافعی و مالکیت هم پس از آن
چنان فشرد که در تو نماند شخصی حی

به یاد دار که با خاک ره شدی یکسان
ز نعل لشگر تاتار و برق خنجر وی

به یاد دار کز آشوب توپ استبداد
شد آفتاب تو تاریک و نوبهار تو دی

به یاد دارکه دادی تو هفده شهر به روس
ز ملک ایران‌، آن گه که طفل بودی هی

به یاد دار که بودی عبید اجنبیان
از آن زمان که نبشتند بر تو هذالری

علاج ایران نبود جز اینکه صاعقه‌ایت
به شعله محو کند، کاخر الدوا الکی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۵ - بهشت و دوزخ
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۷ - به یکی از وکلای مجلس
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.