هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن باد صبا با بوستان زرگری گفتگو می‌کند. باد صبا از تغییرات سریع و غیرمنتظرهٔ بوستان زرگری تعجب می‌کند؛ از فقر و لاغری اولیه تا ثروتمند شدن و تجمل‌گرایی. در نهایت، باد صبا به طعنه اشاره می‌کند که بوستان زرگری مانند یک عجوزه است که خود را به شکل دختر جوانی درآورده و ثروت او مانند زاغ سیاه است که زر را می‌فروشد.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم انتقادی و تمثیلی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از طنز و کنایه‌های اجتماعی نیاز به درک بالاتری از ادبیات و جامعه دارد.

شمارهٔ ۲۴۷ - خزان

مگر می‌کند بوستان زرگری
که دارد به دامان زر جعفری

به کان‌ اندر، آن مایه‌ زر توده ‌نیست
که باشد درین دکهٔ زرگری

به باغ این‌چنین گفت باد صبا
که چونی بدین مایه حیلت وری

به ده ماه از این پیش دیدمت من
تهی دست و خسته تن از لاغری

وز آن پس به‌د‌و ماه دیدمت باز
به تن جامهٔ چینی و ششتری

به سه ماه از آن پس شدی بارور
شکم کرده فربه ز بار آوری

به دیدار نو بینم اکنون تو را
طرازیده بر تن قبای زری

همانا که توگنج زر یافتی
که کردی بدین گونه زرگستری

به کاه جوانی همی داشتی
به طنازی آئین لعبت گری

کنون گشته‌ای سخت‌پیر وحریص
همی خواسته‌، نیزگردآوری

دگرباره دختر شوی ای عجب
عجوزه ندیدم بدین دختری

چمن زرفروش است و زاغ سیاه
شده زر او را به‌جان مشتری
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۶ - تغزل
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۸ - گیهان اعظم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.