هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رابطه‌ی دیرینه و عمیق خود با مخاطب سخن می‌گوید، از مهر و دوستی پنهان در سینه یاد می‌کند و به ارتباط پیوسته‌اش در شرایط مختلف اشاره دارد. او از وفاداری و صداقت خود در برابر مخاطب می‌گوید، اما از جفای دشمنان و بی‌اعتنایی دوستان نیز شکایت دارد. در نهایت، شاعر تأکید می‌کند که تنها انگیزه‌اش خدمت و همراهی با مخاطب بوده و از فریب‌خوردگی توسط حسودان و بی‌خردان ابراز تأسف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند کینه، جفا، و فریب ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۲۴ - گله از قوام‌السلطنه

من با تو حق صحبت دیرینه داشتم
گنجی نهان ز مهر تو در سینه داشتم

با دوستان خواجه مرا بود دوستی
وز دشمنان خواجه به دل کینه داشتم

در شادی و مصیبت و در عزل و در عمل
با خواجه حشر شنبه و آدینه داشتم

روشن‌دل و موافق و یکروی و راستگوی
در محضر تو صورت آئینه داشتم

از دشمنان خواجه کشیدم جفا، ولی
با دوستان خواجه حسابی نداشتم

تنها برای خدمت و غمخواری تو بود
گر رغبتی به شرکت کابینه داشتم‌

خوردی فریب حاسد و دیوانه و سفیه
کز هر سه برخلاف تو پیشینه داشتم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳ - قطعه‌ (خطاب به استاد جلال همایی)
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵ - وزیر بی پول
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.