هوش مصنوعی:
این متن به توصیف چرخهی زندگی و تعاملات موجودات مختلف در طبیعت میپردازد. جهانآفرین همهی بندگان را آفریده و آنها را در کنار هم قرار داده است. درندهها، چرندهها و خزندهها در کنار هم زندگی میکنند و هر یک نقش خود را ایفا میکنند. گاو شیر میدهد، دهقان از آن پنیر میسازد، موش آن را میدزدد و گربه موش را مجازات میکند. سپس سگ به عنوان مجازات گربه ظاهر میشود و این چرخه ادامه دارد. در نهایت، متن به انسانها توصیه میکند که مانند دریا بخشنده باشند یا حداقل گوهرشناس باشند و اگر نه، مانند خاک بیارزش خواهند بود.
رده سنی:
14+
این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از تمثیلهای پیچیده و واژگان قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۵۸ - گاو شیرده
جهانآفرین بندگان را همه
پدیدار فرمود همچون رمه
ستور و سگ و گاو با گاوبند
بهٔکجای هم گرگ و هم گوسپند
به یکسو چران گاومیش بزرگ
ز سوی دگر شرزه شیر سترگ
درنده، چرنده، خزنده بهم
درآمیخته رنج و تیمار و غم
دهد گاو پاکیزه کردار، شیر
بسازد از آن شیر دهقان، پنیر
رود موش و آن ساخته برکشد
جهد گربه وز موش کیفر کشد
فتد گربه ناگه به چنگ شگال
کشد کیفر موش از آن بدسگال
سگ آید بگیرد به پاداشنش
بدرّد ز کین پوستین بر تنش
به کیفر ستوه آید ازگرک سگ
بریزدش خون و بدرّدش رگ
به گرک اندر آید پلنگ دلیر
شود بر پلنگ آن زمان ببر چیر
دو مردند در این گله سختکوش
یکی شیر ده و ان دگر شیردوش
چون زینبگذریجمله بیگانهاند
یکایک سگ وگربهٔ خانهاند
برو همچو دریا گهر بخش باش
و یا همچو کان سیم و زربخش باش
گر این نیستی، باش گوهرشناس
به نزدیک کان گهر سرشناس
ور این هم نهای سنگ و خاشاک باش
کجا زرگر و زر نهای خاک باش!
پدیدار فرمود همچون رمه
ستور و سگ و گاو با گاوبند
بهٔکجای هم گرگ و هم گوسپند
به یکسو چران گاومیش بزرگ
ز سوی دگر شرزه شیر سترگ
درنده، چرنده، خزنده بهم
درآمیخته رنج و تیمار و غم
دهد گاو پاکیزه کردار، شیر
بسازد از آن شیر دهقان، پنیر
رود موش و آن ساخته برکشد
جهد گربه وز موش کیفر کشد
فتد گربه ناگه به چنگ شگال
کشد کیفر موش از آن بدسگال
سگ آید بگیرد به پاداشنش
بدرّد ز کین پوستین بر تنش
به کیفر ستوه آید ازگرک سگ
بریزدش خون و بدرّدش رگ
به گرک اندر آید پلنگ دلیر
شود بر پلنگ آن زمان ببر چیر
دو مردند در این گله سختکوش
یکی شیر ده و ان دگر شیردوش
چون زینبگذریجمله بیگانهاند
یکایک سگ وگربهٔ خانهاند
برو همچو دریا گهر بخش باش
و یا همچو کان سیم و زربخش باش
گر این نیستی، باش گوهرشناس
به نزدیک کان گهر سرشناس
ور این هم نهای سنگ و خاشاک باش
کجا زرگر و زر نهای خاک باش!
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷ - ترجمهٔ اشعار شاعر نگلیسی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹ - جوانی، پیری، مرگ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.