هوش مصنوعی:
پروانه، شمع و گل در یک شب در چمنزار جمع میشوند و از سختیهای روزگار با هم صحبت میکنند. با رسیدن صبح، پروانه و شمع ناپدید میشوند و تنها گل باقی میماند که با وزش باد صبا، او نیز از بین میرود. در پایان، راوی تنها میماند.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم نمادین و فلسفی درباره زندگی، گذرا بودن آن و تنهایی است که درک آن برای کودکان دشوار بوده و مناسب مخاطبان با درک بالاتر است.
رباعی مستزاد
پروانه و شمع و گل شبی آشفتند
در طرف چمن
وز جور و جفای دهر با هم گفتند
بسیار سخن
شد صبح، نه پروانه به جا بود و نه شمع
ناگاه صبا
برگل بوزبد و هر دو با هم رفتند
من ماندم و من
در طرف چمن
وز جور و جفای دهر با هم گفتند
بسیار سخن
شد صبح، نه پروانه به جا بود و نه شمع
ناگاه صبا
برگل بوزبد و هر دو با هم رفتند
من ماندم و من
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی مستزاد
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:مناظرهٔ ادبی (در جواب صادق سرمد از ادبای زمان)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.