هوش مصنوعی: متن روایتگر داستان فردی است که سوار بر شتر شده و مادر خود را همراه می‌برد. او مادرش را در دره‌ای تاریک رها می‌کند و تنها مقداری نان و آب برایش می‌گذارد. سپس نزد معشوقه خود بازمی‌گردد و به او می‌گوید که مادرش را به جایی دور فرستاده است. با فرا رسیدن شب، صدای حیوانات درنده بلند می‌شود و مادر از ترس چهره خود را می‌پوشاند، اما با لبخندی مادرانه و زمزمه‌ای از جدایی شکوه می‌کند.
رده سنی: 12+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عاطفی است که ممکن است برای کودکان کم‌سن قابل درک نباشد. همچنین، توصیف صحنه‌های تاریک و نعره حیوانات ممکن است برای کودکان ترسناک باشد.

افکندن مادر به وادی‌السباع

شد سوار شتر آن کهنه حریف
مادر خویش گرفته به ردیف

راند جمازه و آن مام نژند
اندر آن وادی تاریک فکند

نان و آبی بنهادش به کنار
بازگردید به نزدیک نگار

گفت ‌زالی که ‌دلت را خون ساخت
رفت جایی که عرب نی انداخت‌!

شب شد و نعرهٔ شیران برخاست
پرشد آوای ددان از چپ و راست

دست بگرفت زن از هول به چهر
مادرانه به لبش خندهٔ مهر

زیر لب زمزمه‌ای ساز نمود
وز جدایی گله آغاز نمود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:وادی‌ السباع
گوهر بعدی:دیدار سواری ز پیر زال در بیشه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.