هوش مصنوعی:
در این شعر، لحاف کهنهای که پاره شده است، پنبههایش در کوچه و بازار پخش میشود و دشت را سرد و خاموش میگذارد. شاعر از لحاف میخواهد که به بام آنها نیاید، زیرا پنبههایشان همیشه آسیب دیدهاند و دشت سوخته از پنبههای سپید خالی است. در نهایت، جهان به نفع حریفان است و گویی پنبه در گوش همهجا وجود دارد.
رده سنی:
15+
متن دارای نمادها و مفاهیم عمیق اجتماعی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تصاویر شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
سیاه
لحاف کهنه زال فلک شکافته شد
و پنبه کوچه و بازار شهر را پُر کرد
و دشت اکنون سرد و غریب و خاموش است
آهای لحاف پاره خود رابه بام ما متکان
که گرچه پنبه ما را
همیشه آفت خورد
و دشت سوخته از پنبه سپیده تهی ست
جهان به کام حریفان
پنبه در گوش است
و پنبه کوچه و بازار شهر را پُر کرد
و دشت اکنون سرد و غریب و خاموش است
آهای لحاف پاره خود رابه بام ما متکان
که گرچه پنبه ما را
همیشه آفت خورد
و دشت سوخته از پنبه سپیده تهی ست
جهان به کام حریفان
پنبه در گوش است
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:دیگر زمین تهی نیست
گوهر بعدی:طومار تلاش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.