هوش مصنوعی: این متن به توصیف رنج‌های طولانی انسان در طول قرن‌ها می‌پردازد که در یک دنیای بی‌رحم و تاریک اسیر بوده است. آسمان بسته و بی‌اعتنا به فریادهای انسان، نمادی از ظلم و سکوت است. تنها درِ باز، دروازه‌ی مرگ بود که توسط یک دروازه‌بان پیر محافظت می‌شد. اما امروز، انسان رنجدیده از این تاریکی عبور کرده و به سوی روشنایی و آزادی حرکت می‌کند، حتی تاج از سر زمان و فضا ربوده است تا دری به جهان‌های دیگر بگشاید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و اجتماعی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی مفاهیم مانند مرگ و رنج ممکن است برای کودکان سنگین باشد.

غبار آبی

چندین هزار قرن
از سر گذشت عالم و آدم است
وین کهنه آٍسیای گران سنگ است
بی اعتنا به ناله قربانیان خویش
آسوده گشته است
در طول قرن ها
فریاد دردناک اسیران خسته جان
بر می شد از زمین
شاید که از دریچه زرین آفتاب
یا از میان غرفه سیمین ماهتاب
آید بروی سری
اما هرگز نشد گشوده از این آسمان دری
در پیش چشم خسته زندانیان خاک
غیر از غبار آبی این آسمان نبود
در پشت این غبار
جز ظلمت و سکوت فضا و زمان نبود
زندان زندگانی انسان دری نداشت
هر در که ره به سوی خدا داشت
بسته بود
تنها دری که راه به دهلیز مرگ داشت
همواره باز بود
دروازه بان پیر در آنجا نشسته بود
در پیش پای او
ــ در آن سیاه چال ــ
پرها گسسته بود و قفس ها شکسته بود
امروز این اسیر
انسان رنجدیده و محکوم قرنها
از ژرف این غبار
تا اوج آسمان خدا پر گشوده است
انگشت بر دریچه خورشید سوده است
تاج از سر فضا و زمان در ربوده است
تا او کند دری به جهان های دیگری
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:طومار تلاش
گوهر بعدی:قصه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.