هوش مصنوعی: شاعر در حال پرواز بالای خورشید و تماشای مناظر طبیعی مانند کوه‌ها، صخره‌ها و دره‌ها است. او با کوه صحبت می‌کند و از استقامت و غم آن می‌گوید. در نهایت، احساس غم و اندوه خود را بیان کرده و آرزو می‌کند که مانند سیمرغی سنگین‌بال در آسمان پرواز کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و تصاویر پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

از کوه با کوه

پرواز می کردیم
بالای سر خورشید
در آبی گسترده می تابید

بیدار روشن پاک
پایین سراسر کوه بود کوه بود کوه
با صخره های سرکشیده تا پرند ابر
با کام خشک دره های تنگ
افسرده در آن نعره تندر
افتاده در آن لرزه کولاک
من در کنار پنجره خاموش

پیشانی داغم به روی شیشه
نمناک
با کوه حرفی داشتم از دور
ای سنگ تا خورشید بالیده
ای بندی هرگز ننالیده
پیشانیت ایوان صحرا ها و دریا ها
دیروزها از آن ستیغ سربلندت همچنان پیدا

خود را کجاها می کشانی
سوی بالاها و بالاها
با چشم بیزار از تماشاها
ای چهره برتافته از خلق
ای دامن برداشته از خاک
ای کوه
ای غمناک
پرواز می کردیم
بالای سر خورشید
در آبی گسترده می تابید
بیدار روشن پاک
من در کنار
پنجره خاموش

در خود فرو افتاده چون آواری از اندوه
سنگ صبور قصه ها و غصه ها آواری از اندوه
جان در گریز از اینهمه بیهوده فرسودن
در آرزوی یک نفس زین خاک در خون دست و پا گم کرده
دور و دورتر بودن
با خویش می گفتم
ای کاش این سیمرغ سنگین بال
تا جاودان می راند در
افلاک 
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آخرین جرعه این جام
گوهر بعدی:اشکی در گذرگاه تاریخ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.