زمزمه ای در بهار
چه خوش عطری درین ایوان پراکند
اگر صد گونه غم داری، چو نرگس
به روی زندگی لبخند! لبخند!
*
گل نارنج و تُنگ آب و ماهی
صفای آسمان صبحگاهی.
بیا تا عیدی از «حافظ» بگیریم
که از او می ستانی هر چه خواهی
*
سحر دیدم: درخت ارغوانی
کشیده سر به بام خسته جانی!
به گوش ارغوان آهسته گفتم:
بهارت خوش که فکر دیگرانی
*
سری از بوی گلها، مست داری
کتاب و ساغری در دست داری
دلی را هم اگر خشنود کردی
به گیتی هرچه شادی هست داری.
*
چمن، دلکش، زمین خرم، هوا تر
نشستن پای گندم زار خوشتر.
امید تازه را دریاب و دریاب
غم دیرینه را بگذار و بگذر.
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
الله اکبر به لطافت این شعر و بیت درخت ارغوانی..
چقدر زیباست
ادم از روح لطیف شاعر که خدایش بیامورز بغض میکند...
سحر دیدم درخت ارغوانی
کشیده سر به بام خسته جانی:یعنی سحر دیدم درخت ارغوانی که شاخه و برگش را بر سر خسته جانی کشیده
بسیار زیبا بود مخصوصا بیت سحر دیدم درخت ارغوانی عالی
اثر خیلی زیبایی هست..
سلام بچه ها.
لطفا نظر بدید و نظرات من هم بخونیدو اگر خوشتون آمد نظرات منو لایک کنید ممنون و خدانگه دار
سحر دیدم درخت ارغوانی
کشیده سر به بام خسته جانی:یعنی سحر دیدم درخت ارغوانی که خشک شده و خسنه است.