آه، باران
این گیسو پریشان کرده
بید وحشی باران .
یا ، نه ، دریایی است گویی ، واژگونه ، بر فراز شهر ،
شهر سوگواران .
*
هر زمانی که فرو می بارد از حد بیش
ریشه در من می دواند پرسشی پیگیر ، با تشویش :
رنگ این شب های وحشت را
تواند شست آیا از دل یاران ؟
*
چشم ها و چشمه ها خشک اند .
روشنی ها محو در تاریکی دلتنگ ،
همچنان که نام ها در ننگ !
هرچه پیرامون ما غرق تباهی شد .
آه، باران، ای امید جان بیداران !
بر پلیدی ها - که ما عمری ست در گرداب آن غرقیم -
آیا، چیره خواهی شد ؟
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
چه اسم زیبایی برای سایت گذاشتین.لطفا گنجینه رو کامل تر بفرمایید.پیروز باشی
گوهرین:
با سلام و احترام؛
با تشکر از حسن توجه شما.
سلامت باشید
شعر بسیار زیبا و پرمفهوم فریدون مشیری که اگه با صدای استاد شجریان گوش کنیم زیباییش هزارچندان میشه.
چه زیباست