هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق و سوزان شاعر نسبت به معشوق است. او با پرسش‌های مکرر درباره هویت معشوق، بی‌قراری و بی‌تابی خود را نشان می‌دهد. شاعر از ناتوانی در رسیدن به معشوق و دوری از او رنج می‌برد و حاضر است هر شرطی را برای وصال بپذیرد، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل احساسات عمیق عاشقانه و مضامین عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و فکری نیاز دارد. همچنین برخی تصاویر شاعرانه مانند 'دهان شیر' و 'جگر کوه قاف' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا نگران‌کننده باشد.

چراغ چشم تو ...

تو کیستی ، که من اینگونه ، بی تو بی تابم؟
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم.

تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق سرگشته، روی گردابم!
*
تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟
تو را کدام خدا؟
تو از کدام جهان؟
تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟
تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟
تو از کدام سبو؟
*
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه!
مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه!
*
کدام نشأه دویده است از تو در تن من؟
که ذره های وجودم تو را که می بینند،
به رقص می آیند،
سرود می خوانند!
*
چه آرزوی محالی است زیستن با تو
مرا همین بگذارند یک سخن با تو:

به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر!
به من بگو که برو در دهان شیر بمیر!
بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف!
ستاره ها را از آسمان بیار به زیر؟

تو را به هر چه تو گویی، به دوستی سوگند
هر آنچه خواهی از من بخواه، صبر مخواه.

که صبر، راه درازی به مرگ پیوسته ست!
تو آرزوی بلندی و، دست من کوتاه
تو دوردست امیدی و پای من خسته ست.

همه وجود تو مهر است و جانِ من محروم
چراغِ چشم تو سبزست و راه من بسته است.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:باغ
گوهر بعدی:توضیحات
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.