۵۲۲ بار خوانده شده

از اوج

باران، قصیده‌واری،
ـ غمناک ـ
آغاز کرده بود.

می‌خواند و باز می‌خواند،
بغض هزار ساله دردش را،
انگار می‌گشود.

اندوه زاست زاری خاموش!
ناگفتنی است ...،
این همه غم؟!
ناشنیدنی است!

پرسیدم این نوای حزین در عزای کیست؟
گفتند اگر تو نیز،
از اوج بنگری،
خواهی هزار بار ازو تلخ‌تر گریست!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:لحظه و احساس
گوهر بعدی:هر که با ما نیست...
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.