۵۴۷ بار خوانده شده

دو برگ سبز

هنوز شعله کشد آتش نهانی من
هنوز خسته، نفس می زند جوانی من

هنوز از چمن کودکی به جا مانده ست
دو برگ سبز درین چهرهء خزانی من

گذشت شوکت رنگینِ آن همیشه بهار
به زرد و سرخ زند باغ زندگانی من

ورق ورق همهء روزها پراکنده ست
ز تند باد بپرسی مگرنشانی من

بجز غم تو، که بر عهخد خویش پای فشرد
دگر کسی ننشید به همزبانی من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گرداب
گوهر بعدی:افسونگر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.