هوش مصنوعی: این متن روایتی شاعرانه و نمادین از یک افسانه‌گو در شهر سنگستان است که در جستجوی حقیقت و امید (کبوترهای جادوی بشارت‌گو) سفر می‌کند اما با مصائب و تنهایی روبه‌رو می‌شود. طبیعت و عناصر مختلف مانند افق، شفق، سپیدار، صنوبر و مرغ حق، احساسات و رنج‌های او را بازتاب می‌دهند. در نهایت، افسانه‌گو قربانی غم‌های مردم می‌شود و شهر در تاریکی و خاموشی فرو می‌رود، هرچند صدای حزین او همچنان در شهر جاری است و امید به ظهور یک ناجی (اسفندیار یا رستم) باقی می‌ماند.
رده سنی: 15+ متن از مفاهیم عمیق نمادین و عاطفی برخوردار است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از عناصر اسطوره‌ای و مضامین پیچیده‌ای مانند ناامیدی و امید، برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است چالش‌برانگیز باشد.

مرثیه‌های غروب

افق می گفت: - « آن افسانه ‌گو »
ــ آن افسانه گوی شهر سنگستان،
به دنبال « کبوترهای جادوی بشارت‌گو»
سفر کرده‌ست
شفق می گفت:
«من می‌دیدمش، تنها، تکیده، ناتوان، دلتنگ،
ملول از روزگارانی که در این شهر سر کرده‌ست».

سپیدار کهن پرسید:
« ــ به فریادش رسید آیا،«حریق و سیل یا آوار»؟
صنوبر گفت:
« ـــ توفانی گران‌تر زان‌چه او می‌خواست،
پیرامون او برخاست
که کوبیدش به صد دیوار و پیچیدش به هم طومار!»
سپاه زاغ‌ها از دور پیدا شد
سکوتی سهمگین بر گفتگوها حکم‌فرما شد.

پس از چندی، پر و بالی به هم زد مرغ حق،
آرام و غمگین خواند:
« ــ دریغ از آن سخن سالار
که جان فرسود، از بس گفت تنها
درد دل با غار...!»
توانم گفت او قربانی غم‌ های مردم شد
صدای مرغ حق در های و هوی شوم زاغانی که،
همچون ابر،
رخسار افق را تیره می‌کردند، کم‌کم محوشد، گم شد!

گل سرخ شفق پژمرد،
گوهرهای رنگین افق را تیرگی‌ها برد
صدای مرغ حق، بار دگر چون آخرین آهی که از چاهی برون آید
«چه جای چاه، از ژرفای نومیدی» چنین برخاست:
« ــ مگر اسفندیاری، رستمی، از خاک برخیزد
که این دل‌مرده شهر مردمانش سنگ را
زان خواب جاودیی برانگیزد.»

پس از آن، شب فرو افتاد و با شب
پرده سنگین تاریکی، فراموشی
پس از آن، روزها، شب‌ها گذر کردند

سراسر بهت و خاموشی
پس از آن، سال‌های خون دل نوشی

هنوز اما، شباهنگام
شباهنگان گواهانند
که آوایی حزین از جای جای شهر سنگستان
بسان جویباری جاودان جاری‌ست...

مگر همواره بهرامان ورجاوند، می‌ نالند، سر درغار
«کجایی ای حریق، ای سیل، ای آوار ! »
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بوی عشق
گوهر بعدی:در پی هر خنده
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.